معنی سر چو - جستجوی لغت در جدول جو
سر چو
کتک مفصل خوردن، آب کثیف
ادامه...
کتک مفصل خوردن، آب کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سر او
آب خزانه ی دوم حمام های قدیم که جهت آب کشیدن در خزانه آبگیری
ادامه...
آب خزانه ی دوم حمام های قدیم که جهت آب کشیدن در خزانه آبگیری
فرهنگ گویش مازندرانی
سر چه
کوتاه قد برای تحقیر نیز به کار می رود
ادامه...
کوتاه قد برای تحقیر نیز به کار می رود
فرهنگ گویش مازندرانی
سر چم
قلق، لم، شرایط مناسب، شرایط مناسب جهت کاربرد فن در کشتی
ادامه...
قلق، لم، شرایط مناسب، شرایط مناسب جهت کاربرد فن در کشتی
فرهنگ گویش مازندرانی
سر چر
خوردن بالای علف به وسیله ی حیوان، چیره و مسلط
ادامه...
خوردن بالای علف به وسیله ی حیوان، چیره و مسلط
فرهنگ گویش مازندرانی
سو چو
قره قروت
ادامه...
قره قروت
فرهنگ گویش مازندرانی
سی چو
قره قروت
ادامه...
قره قروت
فرهنگ گویش مازندرانی
سرچو
چوبی برای پوشش سقف
ادامه...
چوبی برای پوشش سقف
فرهنگ گویش مازندرانی
سر چو چین
چوب نیم سوخته ی اصلی اجاق
ادامه...
چوب نیم سوخته ی اصلی اجاق
فرهنگ گویش مازندرانی
تش سر چو
دو چوب افقی بالای اجاق خانه های روستایی که با تخته آن را
ادامه...
دو چوب افقی بالای اجاق خانه های روستایی که با تخته آن را
فرهنگ گویش مازندرانی
ماما سر چو
از انواع چماق که نوک آن برجستگی داشته باشد
ادامه...
از انواع چماق که نوک آن برجستگی داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی